محل تبلیغات شما



امشب ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۸ دقیقا چهار سال پیش در همچین شبی لحظه شماری می کردم برای دیدنش پسرم عزیز قلبم نور دو دیده ام طراوت زندگیم عشقم نفسم عمرم همه هستی من زیباترین هدیه خدا مهربانم قوت قلبم عزیزم حسین سالروز تولد چهار سالگیت مبارک ان شالله تو زمینی که هر روز توش نفس میکشی قدمیکشی و درس می گیری که با آدم ها محیط اطرافت چون برخورد کنی سرد و یخ زده و بی تفاوت یا گرم وصمیمی با همه انرژی که بهترین ها رو برای خودت خلق کنی از ته قلبم زاد روز حضورت در این سرای فانی
سلام چند روز پیش اتفاقی قوطی شامپوی صحتی که محتوی شامپوی آن تمام شده بود با شامپوی که جدید خریداری کرده بودم مثل عادتی که این چند ماه از سال پیش دچار شدیم که قیمت ها رو مقایسه کنیم ببینیم تو این چند وقت چقدر روی قیمت اضافه کردند گاهی اوقات حتی به ماه هم نمی کشه کارخانه دار بدون هیچ سرو صدا و هیاهویی رو قیمت کالا اضافه می کنه وقتی مقایسه کردم تعجب کردم دیدم مثل اینکه خیلی خوش انصاف بوده از شش ماه قبل روی کالاش افزایش قیمتی نزده بود باور نمی شد گفتم شاید از
سلام امروز 21 آبان ماه 1397 بعد از چند سال می خوام تو وبلاگم شروع کنم به نوشتن چون بعد از مدتها شروع کردم به نوشتن اولین حرفهامو با پسرم عزیز قلبم حسین شروع می کنم خدا بهترین هدیه اش رو نصیب من کرد و تو را در سرنوشت من قرار داد آخ که چقدر دیدن روی ماهت لذت داره حتی صدا کردنت خوب می دونی که از وقتی وارد زندگیم شدی چقدر برام عزیزی چقدر دوست دارم و چقدر آرزوی خوشی و سلامتی برات دارم روزگار بالا و پایین زیاد داره گاهی چنان باهات گرم می گیره که دوست نداره لحظه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نشریه صنعتی